امان از دست این مامان با این ماموریت رفتنهاش!
سلام به روی ماه همه شما نی نی ها و مامان و باباهاشون.
بالاخره این مامان تنبل یه سراغی از وبلاگ قند عسلش گرفت.
پسر گلم،
منو ببخش اگه اینقدر وقت کم میارم
منو ببخش اگه اونجوری که باید پیشت نیستم
منو ببخش اگه ...
میخوام از روزهایی بنویسم که واقعاً سخت ترین روزهای زندگیم تا الان بوده.
عزیزم، مامانی 3 روز توی اواخر فروردین و 3 روز دیگه توی اواخر اردیبهشت، مجبور شد برای ماموریت کاری به مشهد بره .
وای که بدون تو قند عسلم چقدر بهم سخت گذشت.
با اینکه از 8 صبح تا 8 شب سرکار بودم ولی بازهم شب از دوری تو نمی تونستم بخوابم .
نفس من پیش بابایی بودی و اذیت نکردی . و من هر بار که با تو حرف می زدم بعدش کلی گریه می کردم.
ولی عشق من میخوام بدونی که خیلی دوستت دارم . و از بابایی هم ممنونم که اینقدر با من صبوری میکنه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی